در جنگل بهار آمده¬بود. همه¬ی درختها شکوفه داده¬بودند و هوا خیلی خوب و آفتابی بود. پرنده¬ها آواز می-خواندند و حیوانات خوشحال در جنگل این سو و آن سو می¬رفتند و از هوای خوب بهاری لذت می¬بردند.
سنجاب کوچولو هم مثل بقیه¬ی حیوانات از لانه بیرون آمده¬بود و خیلی احساس گرسنگی می¬کرد. سنجاب کوچولو با خودش گفت:
-بهتر است بروم و کمی غذا برای خودم پیدا کنم.
تمامی حقوق متعلق به شنوبوک می باشد.